از کوچه های باران....
این فاصله ها چقدر پررنگ شده
شاید دل بعضی ازشما سنگ شده
با این همه من منتظرم برگردید
بسیار دلم برایتان تنگ شده
ایمان به خداکم است کم برگردید
جانها به لب آمد از ستم برگردید
تا جمعه ی وصلتان هزاران دفعه
میمیرم و زنده می شوم برگردید
********
درجاده ی انتظار کم آوردیم
مثل خود روزگار کم آوردیم
هرلحظه شما قدم قدم با مائید
مائیم که بی شما کم آوردیم
دنیا به شما نیاز دارد ، آقا
در سینه هزار راز دارد،آقا
غم های زمانه که یکی دوتانیست
این رشته سر دراز دارد آقا
4 نظر
 |
دیروز حاج همتها به منا می رفتند ، امروز بی غیرتها به سونا
دیروزازسیم خاردار می گذشتیم ، امروز از زروسیم دنیا هرگز
دیروز به تیپ ولشکر می زدیم ، امروز مانده ایم چه تیپی بزنیم
دیروزجزیره ی مجنون را دیوانه کردیم، امروز مجنون جزیره ایم
دیروز چه آسان جان می دادیم ، امروز چه آسان ایمان را
دیروز با عشق می جنگیدیم ، امروز برای عاشقی
آنجا با خدا دست می دادیم ، اینجا خدا را از دست می دهیم
آنجا در پشت خاکریز بودیم ، اینجا در پناه میز
آنجا برای خدا کار می کردیم ،اینجا کاری با خدا نداریم
آنجا برای شهادت سبقت می گرفتیم ،اینجا برای ریاست
دیروز برای بزمهای شبانه می رفتیم، امروزبرای بزمهای عاشقانه
آن روزها بردشمن می زدیم ، این روز ها برای هم میزنیم
وای به حال فردایمان ................
التماس دعا.