کاش مهدی به جهان چهره هویدا می کرد
گره از مشکل پیچیده ی ما وا می کرد
کاش می آمد و با آمدنش از ره لطف
قبر مخفی شده ی فاطمه پیدا می کرد
ایام سوگواری بانوی دوعالم حضرت فاطمه(س)
برهمه ی مسلمین تسلیت باد.
نظر بدهید |
«معنای انتظار از دیدگاه رهبری»
انتظار یعنی قانع نشدن، قبول نکردن به وضع موجود زندگی انسان وتلاش برای رسیدن به وضع مطلوب، که مسلم است که این وضع مطلوب با دست قدرتمند ولیّ خدا ، حضرت حجة بن الحسن( صلوات الله علیه وعجل الله فرجه وارواحنا فداه) تحقق پیدا خواهد کرد . باید خود را به عنوان یک سرباز، به عنوان یک انسانی که حاضراست برای اون چنان شرایطی مجاهدت بکند، آماده کنیم . انتظار فرج معنایش این نیست که انسان بنشیند، دست به هیچ کاری نزند،هیچ اصلاحی را وجه ی همّت خود نکند، صرفا دل خوش کند به این که ما منتظرامام زمان(علیه السلام ) هستیم. این که انتظار نیست. انتظارْ ، انتظارِ چیست؟ انتظارِ دستِ قاهرِ قدرتمندِالهیِ ملکوتی ، که باید بیاید به وسیله ی خود همین انسانها، با کمک همین انسانها سیطره ی ظلم را ازبین ببرد وحق را قالب کند وعدل را درزندگی مردم حاکم کند،این پرچم توحید را بلند کند وانسانها را بنده ی واقعی خدا بکند.
آماده باید بود برای این کار .... .
«خدایا تاظهور دولت یار گل پیغمبرما را نگهدار»
پرسش: چرا می گوییم مراجع تقلید نائبان امام زمان (عج) می باشند ؟
پاسخ: مراد از نایب امام(عج) کسی است که در زمان غیبت آن وجود مقدس، از طرف ایشان سرپرستی جامعه شیعه را بر عهده دارد. نایبان به دو گروه تقسیم میشوند:
1. نایب خاص: فردی است که به طور مشخص و معین از طرف امام معرفی میشود. نایبان خاص، چهار نفر بودند که از سال شروع غیبت(سال 260 هـ .ق) به مدت هفتاد سال(تا سال 329 هـ . ق) نیابت حضرت را بر عهده داشتند. نام آنان، چنین است: عثمان بن سعید عمری، محمد بن عثمان بن سعید عمری، حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد سمری.
2. نایب عام: فردی است که به طور مشخص و معین؛ از طرف امام معرفی نشده است. بلکه دارای صفات و ویژگیهایی است که یک نایب باید داشته باشد(این ویژگیها، علاوه بر اینکه عقل بدانها اشاره دارد، در روایات نیز به آنها اشاره شده است) و این شخص، به نیابت از امام زمان(عج) سرپرستی جامعه شیعه را بر عهده دارد؛ ولی چون به صورت مشخص و به نام از طرف امام معرفی نشده نایب عام نامیده میشود.
اکنون باید روشن شود که کدام گروه از افراد جامعه شیعه مصداق نایب عام هستند و وظیفه سرپرستی بر دوش آنان گذاشته شده است؟
از دیدگاه عقل تنها فقها و مجتهدان جامع شرایط، میتوانند رهبری و سرپرستی جامعه را عهدهدار باشند؛ چرا که جامعه اسلامی باید بر اساس دستورهای دین اداره شود و لذا زمامدار باید مسلمانی باشد که نسبت به مبانی و احکام دین، آگاه باشد تا بتواند طبق مقررات اسلامی، جامعه را راهبری کند و این فرد، کسی جز فقیه و مجتهد توانمند در تدبیر جامعه نیست. با رجوع به روایات نیز به روشنی به دست میآید که رهبری و اداره جامعه و نیابت حضرت مهدی(عج) فقط شایسته مجتهد جامع شرایط است و چنین فردی از طرف آن بزرگوار، سکان جامعه را باید در دست بگیرد. در اینجا به برخی از روایات، اشاره شود:
اسحاق بن یعقوب میگوید: از محمد بن عثمان عَمری(دومین نایب خاص) خواستم نامهای را که مشتمل بر مسائلی بود، خدمت حضرت برساند و پاسخ آنها را دریافت کند. توقیع و نامهای از وجود مقدس صادر شد و حضرت پاسخهایی را مرقوم فرمود که از جمله آنها این سخن است «و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجة الله علیهم؛ در حوادث و رویدادهایی که واقع میشود به راویان احادیث ما (علما و کارشناسان دین) رجوع کنید، پس به درستی که آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنانم (تا دیگر عذری برای کسی باقی نماند». (کمال الدین، ج 2، ب45، ح4، وسایل الشیعه، ج17، ب 11، ص 140، ح9).
روشن است که مراد از حوادث واقعه، پیشامدها و رخدادهایی است که بر جامعه وارد میشود و باید به صورت صحیح و طبق نظر دین، از آنها گذر کرد و مصلحت جامعه را در سایه دین درباره آنها مد نظر قرار داد. در این توقیع شریف، حضرت مهدی(عج) امر به مراجعه به راویان و دین شناسان کرده است و آنان را از طرف خود، حجت بر مردم و خلیفه خویش معرفی میکند.
در «مقبوله» عمربن حنظله نیز از وجود مقدس امام صادق(ع) در رابطه با وظیفه شیعه در برابر مشکلات و منازعات و مرجع صالح برای رسیدگی به امور چنین نقل شده است: «ینظران من کان منکم ممن قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا، و عرف احکامنا، فلیرضوا به حکما، فانی قد جعلته علیکم حاکما، فاذا حکم بحکمنا فلم یقبل منه، فانما استخف بحکم الله و علینا رد و الراد علینا الراد علی الله و هو علی حدالشرک بالله» ؛ «باید نگاه کنند کسانی که از شمایند(شیعیان) به کسی که حدیث ما را روایت میکند و در حلال و حرام ما تأمل و دقت میکند و احکام ما را میشناسد؛ پس به حکم او باید راضی باشند. پس من او را بر شما حاکم قرار دادم، پس اگر او به حکم ما حکم دارد و از او پذیرفته نشد، همانا به حکم خدا استخفاف ورزیده است و ما را رد کرده است و کسی که ما را رد کند، خدا را رد کرده و این، در حد شرک به خدا است».(وسایل الشیعه، ج27، ب11، ص136، ح1).
مراد از شخص آگاه به حلال و حرام، همان فقیه است که با تامل در روایات، با احکام اسلامی و دستورهای دین آشنا میشود. امام صادق(ع) چنین فردی را شایسته دانسته و مردم را به رجوع به او و پذیرش حکم او ملزم کرده و او را حاکم قرار داده است.
وجود مقدس امام علی(ع) از زبان پیامبر اسلام(ص) نقل میکند: «اللهم ارحم خلفایی ـ ثلاثا ـ قیل یا رسول الله! و من خلفائک؟ قال: الذین یأتون بعدی یروون حدیثی و سنتی»؛«خدایا! خلفای مرا رحمت کن، [این جمله را حضرت سه بار گفت] گفته شده ای رسول خدا خلفای شما چه کسانیاند؟ فرمود: کسانی که بعد از من میآیند و حدیث و سنت مرا نقل میکنند».
معنای خلیفه، معنایی کاملا روشن دارد که همان جانشین پیامبر و فردی است که بعد از ایشان در جایگاه آن بزرگوار قرار میگیرد و عهدهدار اموری میشود که ایشان بر عهده داشت که همان رهبری و سرپرستی جامعه است.
نکته مهم و قابل دقت در روایت، این است که حضرت به مهمترین ویژگی جانشین اشاره دارد که راوی حدیث و سنت آشنا به دستورهای دین بودن است. بنابراین، طبق این روایات، فقیه و اسلام شناس نایب امام خواهد بود.
نظر یادتون نره لطفا............!
پرسش: تفسیر دعای (( اللّهم کن لولیک الحجة بن الحسن .... )) ؟
پاسخ: نگاهی به دعای "اللهم کن لولیک ..."
این دعا به غلط به دعای فرج معروف شده است. دعای فرج " الهی عظم البلاء ..." است. ما در دعای "اللهم کن لولیک ..." به صورت کلی، از خداوند میخواهیم که امام زمان(ع) را تحت حمایت کامل خود بگیرد و او را تا رسیدن به هدف نهایی اش (استقرار عدل در سراسر زمین) از هر جهت یاری کند.
به عنوان مقدمه باید یاد آور شویم که جهان هستی، بر پایه اسباب و مسببات پایه ریزی شده است؛ به گونهای که برای تحقق هر امری باید زمینه ها و شرایط آن فراهم شده باشد. دعا کردن نیز در این نظام، جایگاه خاص خود قرار دارد و در کنار سایر شرایط و یکی از آنها شمرده میشود. از این رو، وظیفه هر انسان دعا کردن است؛ همان گونه که باید تلاش و کوشش نیز داشته باشد.
حقیقت دعا، اظهار عجز و فقر و نیاز به درگاه پروردگار عالم وخالق جهان است. انسان هنگام دعا، با حضرت حق ارتباط ویژه برقرار کرده و ضمن اعتراف به حقارت و کوچکی خود، عظمت باری تعالی را زنده میکند. او خود را مالک چیزی نمیداند، و در برابر خداوند، خویش را هیچ به حساب می آورد و عبودیت و بندگی اش را اظهار میدارد.
بنده هستی خود را از آن خدا و خود را محتاج درگاه او میداند و لذا سر به آستان او میگذارد. و این نمایش ارتباطی زیبا بین خدا و بنده است. در این حال، بنده نزد خدا عزت مییابد، به او نزدیک تر میشود و عنایت ویژه حق را شامل حال خود میکند. نیازش پذیرفته، حاجتش روا، و دعایش مستجاب میشود.
در این میان دعا به ساحت مقدس امام که ولی نعمت ما و واسطه فیض الهی است ـ جایگاه ویژهای دارد و وظیفه انسان دعا برای او است باید دانست تردیدی نیست که دعا، از عبادتهای بزرگ است و آثار فراوانی دارد و دعا کردن برای سلامتی امام عصر(ع) از بهترین اقسام دعا است. درباره تاثیر دعا، از دو زاویه میتوان نگاه کرد:
الف. تاثیر دعا نسبت به امام؛ ب. تأثیر دعا برای دعا کننده؛
از نگاه اول، دعا در سلامتی حضرت، مؤثر است؛ زیرا ایشان به این جهت که انسان است و در همین عالم زندگی میکند، در معرض آفات و بلایا هست و دعا میتواند در دور کردن بلاها و مرضها از وجود عزیزش مؤثر باشد. این، با ارادهی خدا مبنی بر حیات و سلامتی امام، منافاتی ندارد؛ زیرا که ارادهی خدا از طریق اسباب اعمال میشود و دعا از مهمترین وسیلهها و سببها برای جریان اراده خدا در زندگی است.
از نگاه دوم، آثار دعا کردن فراوان است از جمله:
دعا کردن راهی است برای این که امام عصر را یاد کنیم و به این وسیله با آن عزیز ارتباط روحی و معنوی پیدا کنیم و این ارتباط ثمرات بسیاری برای رشد و کمال روحی ما دارد.
دعا کردن برای امام، نوعی عرض ارادت و محبت نسبت به او است که قطعاً از سوی آن منبع کرم بی پاسخ نخواهد ماند و دعا کننده را مورد لطف و عنایت خاص خود قرار خواهد داد.
دعا کردن برای امام، یعنی آن وجود عزیز را بر بسیاری از موجودات و پدیدهها مقدم دانستن و وجود و نقش او را مد نظر قرار دادن. این موضوع، سبب زیاد شدن محبت آن عزیز در دلها و جانها میگردد؛ زیرا ذکر محبوب سبب فراوانی محبت نسبت به او است.
با توجه به این که ایشان، واسطهی فیض الهی در عالم هستیاند، صلوات و صدقه به نیت ایشان خود نوعی وسیله برای کسب فیوضات بیشتر است.
اما ترجمه ای از این دعای شریف:
در ابتدای دعا از لفظ "الله" مدد میگیریم. "الله" لفظ خاص خدا و ندا است و همه صفات کمالی او را در بر میگیرد. استفاده از این لفظ، نشانه آن است که مطلبی بزرگ، مهم و فراگیر از خداوند مسئلت میکنیم.
سپس اراده خداوند را خواستارم: "کن" اراده خداوند دو گونه است: تکوینی(مربوط به خلق و عالم هستی) تشریعی(مربوط به قوانین) ما در این دعا، اراده از نوع اول را ـ که حتمیت دارد و تخلف از آن معنا ندارد ـ را خواستاریم.
در ادامه دعا لفظ "ولی" را برای امام عصر(ع) به کار میگیریم. ولی خدا، یعنی کسی که قرین خداست و بین او و خدا مانع و فاصله نیست. بر این اساس او برترین مخلوق خداوند است و از او کسی به خدا نزدیک تر نیست. در معنای ولی، سرپرستی نیز نهفته است. پس او از طرف خدا سرپرست امور عالم هستی است و تصرف در امور میکند. این بالاترین مقامی است که یک مخلوق میتواند داشته باشد و لذا اطاعت مطلق از او واجب است. " أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ"(نساء/59) آنگاه ولی را معرفی میکنیم: "الحجة بن الحسن" هر کس باید امام و رهبر و راهبر خود را بشناسد. بداند هادی او چه کسی است. پیامبر فرموده است: "من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة"؛"کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناخته باشد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است". باید انسان بداند رهرو چه کسی است و به پیروی از او به کجا میرود. ما در این فراز، امام خود را معرفی میکنیم و او همان امام مهدی(ع) فرزند امام حسن عسکری(ع) است.
در ادامه دعا، نیازهای خودا را میخواهیم. خدایا! برای مهدی: ولی، حافظ، قائد، ناصر، دلیل و عین باش.
"ولی" یعنی سرپرستی امور مهدی(ع) را خود به عهده بگیرد و لحظه ای از او غافل نشو. پیامبر(ص) مکرر میفرمود: "رب لا تکلنی الی نفسی طرفة عین ابدا"؛"پروردگارا! به اندازه چشم به هم زدنی مرا به خود واگذار مکن". از پیامبر در این زمینه پرسیدند. فرمود: برادرم یونس لحظه ای به حال خود رها شد، سرانجامش گرفتاری در شکم ماهی بود. همه نیازمند عنایت خداییم، و ولی خدا به خاطر مقام بلندش، دستگیری بیشتر را میطبد.
"حافظ" ؛ یعنی، خدایا، تو او را از گزند حوادث و کیدها حفظ کن و نقشه های دشمنان و شیاطین را در مورد او نقش بر آب کن. خدایا او را از بلاها و بیماریها محافظت کن، تا بتواند به خوبی ولایت خود را اعمال کند.
"قائد"؛ یعنی: رهبر و راهنمای او، تو باش و مدیریت برنامه های او را به عهده بگیرد. این انقلاب بزرگ جهانی نیازمند به راهبریها و هدایتهای ویژه خداوند است.
"ناصر"؛ یعنی، خدایا! یاور و مددکار او باش. هر حرکتی که بخواهد به سر انجام برسد، باید مورد حمایت و یاری قرار گیرد تا نتیجه مطلوب از آن حاصل آید. و چه کسی بهتر از خداوند که قدرت مطلق بوده، و بهترین در تحقق برنامهها است.
"دلیل" ؛ یعنی، خدایا! راهنما و دلیل او باش. اگر آدمی وارد جاده ای شود که تا به حال در آن گام ننهاده متحیر میماند؛ زیرا نمیداند راه چگونه است. او نیاز به دلیل و راهنما دارد که او را همراهی کرده و راه را برای او توضیح دهد و به مقصدش برساند. کاروانها در زمان گذشته، برای رسیدن به مقصد از دلیل و بلد راه سود می جستند. ما از خداوند میخواهیم که خودش دلیل و راهنمای امام باشد تا زمینه های ظهور او فراهم گردد، و با قیام زیبایش عدالت را در جهان حاکم گرداند.
"عین"؛ ، اصلی ترین عضو شناخت، چشم است. آدمی با چشم، کران تا کران جهان را میبیند و محیط خود را درک میکند. خطای دید باعث خسارت جبران ناپذیری میشود. ما از خدا میخواهیم خودش عین باشد و امام از طریق او، جهان و حرکت خود را ببیند. دید خدایی دیگر خطا ندارد و بدون نقص و انحراف است.
سر انجام این اراده و عنایتهای ویژه حضرت حق آن است که زمین از آلودگیها و نافرمانیها به دست امام مهدی(عج) و با قیام آسمانی اش پاک میشود و عبادت الهی بدون شرک محقق گردد:" یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً"(نور،55) و هدف از خلقت تحقق مییابد. " وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ " (ذاریات،56) ما از خداوند میخواهیم این نعمت ارزشمند، پس از پدید آمدن مدتهای طولانی ادامه یابد تا انسانهای زیادی در سایه این حکومت به سر انجام نیک نایل شوند.
«اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان»
پرسش: آیا از شواهدی که در دنیا هست ، ظهور امام زمان (عج) نزدیک است ؟
پاسخ: با توجه به این که زمان ظهور مشخص نیست، زمان نشانههای مرتبط نزدیک به آن نیز مشخص نیست. بنابراین، سخن گفتن از نزدیکی یا دوری آن، امری پسندیده نیست.
البته، عدهای با توجه به اوضاع و شرایط فعلی حاکم بر جهان، به این باور رسیدهاند که دورهای که در آن زندگی میکنیم همان دورهی آخرالزمان است که در روایات به آن اشاره شده است؛ زیرا، برای آخر الزمان نشانههایی گفته شده، مانند گسترش فساد و تفسیر دین بر اساس هوا و هوس و ... که این نشانهها در دورهی زمانی ما به وقوع پیوسته است. پس زمان کنونی، آخر الزمان است و ظهور نیز در این دوران محقق میشود. به علاوه، با وجود انقلاب اسلامی ایران و زنده شدن نام و یاد امام زمان(عج)، و معرفی ایشان به دنیا، آمادگی و اقبال مردم به پذیرش ایشان، بیشتر شده و امید به ظهور هم بیشتر شده است.
به عبارت دیگر حرکت عمومی کشورها و جوامع به سمت وحدت و هم گرایی و به عبارت دیگر، توجه به تشکیلات بین المللی و اتحادیههای منطقهای و فاصله گرفتن از جزء گرایی، ملتها را به این نتیجه رسانده که برای آینده بهتر باید مرزها را به حداقل رساند و جهان را دهکدهای کوچک دانست. طبعاً، این پدیده نیاز به یک قانون عمومی و بین المللی را تشدید میکند. این رویداد، آمادگی مردم را برای پذیرش یک حاکمیت فراگیر، بیشتر کرده است.
ظهور انقلاب اسلامی که منادی و معرف حقایق اسلام(در حد ممکن) بود، باعث توجه بیشتر جهانیان به اسلام شد و روحیه کفر ستیزی و مبارزه با ظلم در میان ملتها، به ویژه مسلمانان بیشتر شده است؛ به گونهای که اصولگرایی اسلامی، یکی از جریاناتی است که منافع غرب را به خطر انداخته است. برخی از علما نیز معتقدند: همان گونه که غیبت دو مرحلهای بود و غیبت صغرا برای ایجاد آمادگی مردم برای ورود به غیبت کبرا لازم بود؛ همینطور ظهور نیز ممکن است دو مرحلهای باشد و با ظهور صغرا ـ که در انقلاب اسلامی ایران تجلی یافته ـ مردم با حقیقت قیام امام زمان(ع) آشنایی بیشتری پیدا کرده و برای ظهور اصلی و قیام جهانی حضرت آماده میشوند.
به هر حال ما در عین آن که باید امید به تعجیل در فرج داشته باشیم و آمادگی برای ظهور را در خود تقویت بکنیم، ولی نباید فکر خود را متوجه اموری بکنیم که از محدودهی علم ما فراتر است و راهی برای دسترسی به آن نداریم. لذا سخن از نزدیکی علایم، امری قابل قبول نیست.
«جهت تعجیل درفرج گل نرگس، صلوات.»