ساعات عمرمن همگی غرق غم گذشت
دست مرا بگیر که آب ازسرم گذشت
مانند مرده ای متحرک شدم بیا
بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت
می خواستم که وقف توباشم تمام عمر
دنیا خلاف آنچه که میخواستم گذشت
دنیا که هیچ جرعه آبی که خورده ام
ازراه حلق تشنه ی من مثل سم گذشت
تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم
یک گوشه بغض کرده که این جمعه هم گذشت
مولا شمار درد دلم بی نهایت است
تعداد درد من به خدا از رقم گذشت
حالا برای لحظه ای آرام می شوم
ساعات خوب زندگی ام درحرم گذشت
******
شعبان آمد و رفت ورمضان هم آمد
پس کی تمام میشود این انتظار من
شعبان نیامدی رمضان کن عنایتی
بگذارپابه چشم من ای روزه دارمن