نکته های ناب
_ من ازجوان سه چیز می خواهم: تحصیل،تهذیب، ورزش
دوره جوانی، دوره توانایی است.این توانایی درچه چیزهایی باید به کار برود؟ به اعتقاد من، باید عمدتا" درتحصیل علم، درایجاد صفای نفس و روحیه ی تقوا درخود، وایجادنیروی جسمانی درخود-که ورزش باشد- به کاررود.این سه موردعمده است.یعنی اگردریک جمله ی کوتاه ازمن بپرسند که شما ازجوان چه می خواهید، به او خواهم گفت: تحصیل، تهذیب،ورزش . من فکرمیکنم که جوانان بایداین سه خصوصیت را دنبال کنند.تحصیل،اعم ازتحقیق وکارهای علمی هم است.چون این نیرو درجوانان هست، بایستی درکار تحصیل علم خیلی تلاش کنند.
هرکاری هم بخواهید بکنید،دردوران جوانی می شود کرد؛یعنی درهر سه زمینه-همدرزمینه ی علمی،هم درزمینه ی تهذیب نفس وهم در زمینه ی ورزش-باید درجوانی کارکنید.
بیانات رهبرمعظم انقلاب دردیدارباجوانان
به مناسبت هفته جوان7/2/1377
نظر بدهید |
«کلام ولایت»
«اهمیت ونقش جوانی در شکل گیری شخصیت انسانها»
جوانی را ازلحاظ معنوی، ازلحاظ روحی واخلاقی، هرطورگذراندید،پیری شماهم همانگونه خواهد گذشت.
امکان نداردکه انسان درجوانی دردورانی که عواطف واحساسات وخلقیات، درحال رویش وبالندگی وشکل گیری است،غرق درمادیات وشهوات باشد، نه به فکرویادخدا ، نه به فکرمحبت خدا ومحبت به اولیا،نه به فکرهمگامی با اولیا، نه به یادآدم های خوب وانسانهای والا، بلکه باغفلت محض! بعدناگهان پیرکه شد، بگوید: ازحالا آن طرفی می کنیم! بله، خدا دست رد به سینه کسی نمی زند، آدمی راکه هفتاد سال هم گناه کرده باشد، به آن جاده وآن خط راه می دهند؛اما نه آنگونه که انسان بتواند حرکت آن چنانی ویک سیر موفقیت آمیزبکند. نه آنچنان که غرق بشود ونورانیت پیدا کند،نه آنچنان که خودش رادرعبادات، درمحبت خدا ودریاد خدا مستغرق کند، دیگر نمی شود؛ مگردرجوانی درست عمل کرده باشید،مگراز جوانی شروع کرده باشید، آن وقت می شود درپیری استفاده کرد.این حالاتی که شما در کسانی مثل امام(رضوان الله علیه) درسنین بین هشتادونود سالگی می بینید، ادامه ی حالات جوانی ایشان است. چون امام تقریبا 79 ساله بودند که به ایران آمدند وجمهوری اسلامی شروع شد؛ یعنی امام ازنزدیک هشتاد سالگی این مسئولیت های سنگین را شروع کرده است! وقتی که همه ی انسانها دراین سنین، بازنشسته می شوند واهل افتادن دریک گوشه ودربستروبی رغبتی وبی نشاطی نسبت به همه کارها!امام درآن سن ،بزرگترین کارهای عالم راشروع کرد؛ اداره ی یک کشور، بلکه ایجاد یک نظام وقدم به قدم پیش بردن این نظام!
بیانات رهبرمعظم انقلاب دردیداربا دانشجویان تشکلهای اسلامی درمراسم افطاری
1/11/1376
کاش مهدی به جهان چهره هویدا می کرد
گره از مشکل پیچیده ی ما وا می کرد
کاش می آمد و با آمدنش از ره لطف
قبر مخفی شده ی فاطمه پیدا می کرد
ایام سوگواری بانوی دوعالم حضرت فاطمه(س)
برهمه ی مسلمین تسلیت باد.
«معنای انتظار از دیدگاه رهبری»
انتظار یعنی قانع نشدن، قبول نکردن به وضع موجود زندگی انسان وتلاش برای رسیدن به وضع مطلوب، که مسلم است که این وضع مطلوب با دست قدرتمند ولیّ خدا ، حضرت حجة بن الحسن( صلوات الله علیه وعجل الله فرجه وارواحنا فداه) تحقق پیدا خواهد کرد . باید خود را به عنوان یک سرباز، به عنوان یک انسانی که حاضراست برای اون چنان شرایطی مجاهدت بکند، آماده کنیم . انتظار فرج معنایش این نیست که انسان بنشیند، دست به هیچ کاری نزند،هیچ اصلاحی را وجه ی همّت خود نکند، صرفا دل خوش کند به این که ما منتظرامام زمان(علیه السلام ) هستیم. این که انتظار نیست. انتظارْ ، انتظارِ چیست؟ انتظارِ دستِ قاهرِ قدرتمندِالهیِ ملکوتی ، که باید بیاید به وسیله ی خود همین انسانها، با کمک همین انسانها سیطره ی ظلم را ازبین ببرد وحق را قالب کند وعدل را درزندگی مردم حاکم کند،این پرچم توحید را بلند کند وانسانها را بنده ی واقعی خدا بکند.
آماده باید بود برای این کار .... .
«خدایا تاظهور دولت یار گل پیغمبرما را نگهدار»
پرسش: چرا می گوییم مراجع تقلید نائبان امام زمان (عج) می باشند ؟
پاسخ: مراد از نایب امام(عج) کسی است که در زمان غیبت آن وجود مقدس، از طرف ایشان سرپرستی جامعه شیعه را بر عهده دارد. نایبان به دو گروه تقسیم میشوند:
1. نایب خاص: فردی است که به طور مشخص و معین از طرف امام معرفی میشود. نایبان خاص، چهار نفر بودند که از سال شروع غیبت(سال 260 هـ .ق) به مدت هفتاد سال(تا سال 329 هـ . ق) نیابت حضرت را بر عهده داشتند. نام آنان، چنین است: عثمان بن سعید عمری، محمد بن عثمان بن سعید عمری، حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد سمری.
2. نایب عام: فردی است که به طور مشخص و معین؛ از طرف امام معرفی نشده است. بلکه دارای صفات و ویژگیهایی است که یک نایب باید داشته باشد(این ویژگیها، علاوه بر اینکه عقل بدانها اشاره دارد، در روایات نیز به آنها اشاره شده است) و این شخص، به نیابت از امام زمان(عج) سرپرستی جامعه شیعه را بر عهده دارد؛ ولی چون به صورت مشخص و به نام از طرف امام معرفی نشده نایب عام نامیده میشود.
اکنون باید روشن شود که کدام گروه از افراد جامعه شیعه مصداق نایب عام هستند و وظیفه سرپرستی بر دوش آنان گذاشته شده است؟
از دیدگاه عقل تنها فقها و مجتهدان جامع شرایط، میتوانند رهبری و سرپرستی جامعه را عهدهدار باشند؛ چرا که جامعه اسلامی باید بر اساس دستورهای دین اداره شود و لذا زمامدار باید مسلمانی باشد که نسبت به مبانی و احکام دین، آگاه باشد تا بتواند طبق مقررات اسلامی، جامعه را راهبری کند و این فرد، کسی جز فقیه و مجتهد توانمند در تدبیر جامعه نیست. با رجوع به روایات نیز به روشنی به دست میآید که رهبری و اداره جامعه و نیابت حضرت مهدی(عج) فقط شایسته مجتهد جامع شرایط است و چنین فردی از طرف آن بزرگوار، سکان جامعه را باید در دست بگیرد. در اینجا به برخی از روایات، اشاره شود:
اسحاق بن یعقوب میگوید: از محمد بن عثمان عَمری(دومین نایب خاص) خواستم نامهای را که مشتمل بر مسائلی بود، خدمت حضرت برساند و پاسخ آنها را دریافت کند. توقیع و نامهای از وجود مقدس صادر شد و حضرت پاسخهایی را مرقوم فرمود که از جمله آنها این سخن است «و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجة الله علیهم؛ در حوادث و رویدادهایی که واقع میشود به راویان احادیث ما (علما و کارشناسان دین) رجوع کنید، پس به درستی که آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنانم (تا دیگر عذری برای کسی باقی نماند». (کمال الدین، ج 2، ب45، ح4، وسایل الشیعه، ج17، ب 11، ص 140، ح9).
روشن است که مراد از حوادث واقعه، پیشامدها و رخدادهایی است که بر جامعه وارد میشود و باید به صورت صحیح و طبق نظر دین، از آنها گذر کرد و مصلحت جامعه را در سایه دین درباره آنها مد نظر قرار داد. در این توقیع شریف، حضرت مهدی(عج) امر به مراجعه به راویان و دین شناسان کرده است و آنان را از طرف خود، حجت بر مردم و خلیفه خویش معرفی میکند.
در «مقبوله» عمربن حنظله نیز از وجود مقدس امام صادق(ع) در رابطه با وظیفه شیعه در برابر مشکلات و منازعات و مرجع صالح برای رسیدگی به امور چنین نقل شده است: «ینظران من کان منکم ممن قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا، و عرف احکامنا، فلیرضوا به حکما، فانی قد جعلته علیکم حاکما، فاذا حکم بحکمنا فلم یقبل منه، فانما استخف بحکم الله و علینا رد و الراد علینا الراد علی الله و هو علی حدالشرک بالله» ؛ «باید نگاه کنند کسانی که از شمایند(شیعیان) به کسی که حدیث ما را روایت میکند و در حلال و حرام ما تأمل و دقت میکند و احکام ما را میشناسد؛ پس به حکم او باید راضی باشند. پس من او را بر شما حاکم قرار دادم، پس اگر او به حکم ما حکم دارد و از او پذیرفته نشد، همانا به حکم خدا استخفاف ورزیده است و ما را رد کرده است و کسی که ما را رد کند، خدا را رد کرده و این، در حد شرک به خدا است».(وسایل الشیعه، ج27، ب11، ص136، ح1).
مراد از شخص آگاه به حلال و حرام، همان فقیه است که با تامل در روایات، با احکام اسلامی و دستورهای دین آشنا میشود. امام صادق(ع) چنین فردی را شایسته دانسته و مردم را به رجوع به او و پذیرش حکم او ملزم کرده و او را حاکم قرار داده است.
وجود مقدس امام علی(ع) از زبان پیامبر اسلام(ص) نقل میکند: «اللهم ارحم خلفایی ـ ثلاثا ـ قیل یا رسول الله! و من خلفائک؟ قال: الذین یأتون بعدی یروون حدیثی و سنتی»؛«خدایا! خلفای مرا رحمت کن، [این جمله را حضرت سه بار گفت] گفته شده ای رسول خدا خلفای شما چه کسانیاند؟ فرمود: کسانی که بعد از من میآیند و حدیث و سنت مرا نقل میکنند».
معنای خلیفه، معنایی کاملا روشن دارد که همان جانشین پیامبر و فردی است که بعد از ایشان در جایگاه آن بزرگوار قرار میگیرد و عهدهدار اموری میشود که ایشان بر عهده داشت که همان رهبری و سرپرستی جامعه است.
نکته مهم و قابل دقت در روایت، این است که حضرت به مهمترین ویژگی جانشین اشاره دارد که راوی حدیث و سنت آشنا به دستورهای دین بودن است. بنابراین، طبق این روایات، فقیه و اسلام شناس نایب امام خواهد بود.
نظر یادتون نره لطفا............!